به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از کیهان: در این زمینه
حجتالله درویش عضو کمیسیون آموزش مجلس و از نمایندگان حامی دولت در مصاحبه
با آریا گفت: اکثریت کمیسیون با وزارت محمود نیلی احمدآبادی مخالف است.
وی
افزود: انتصاب دکتر محمد نیلی احمدآبادی به عنوان سرپرست دانشگاه تهران از
سوی فرجی دانا یکی از دلایل انتقاد نمایندگان به وزیر علوم معزول بود هر
چند موضوع بورسیههای غیرقانونی و انتصاب آقایان جعفر توفیقی و میلیمنفرد
علت اصلی استیضاح وزیر علوم بود اما انتصاب برخی از رؤسای دانشگاهها هم در
استیضاح آقای فرجیدانا مطرح بود.
عبدالواحد فیاضی دیگر عضو کمیسیون آموزش مجلس نیز خاطرنشان کرد دولت در معرفی نیلی با مجلس مشورت نکرد.
فیاضی میگوید: دولت باید قبل از معرفی افراد رایزنی لازم را داشته باشد اما در معرفی آقای نیلی مشورتی صورت نگرفته است.
در
همین حال صفر نعیمی، سخنگوی فراکسیون رهروان و از حامیان دولت با اذعان به
اینکه دیدگاهها نسبت به نیلی مثبت نبوده گفت اگر او بتواند تواناییاش را
در معرض نمایش بگذارد، نظر فراکسیون رهروان را جلب خواهد کرد.
یادآور میشود اکثریت فراکسیون رهروان با وجود نظر برخی از دستاندرکاران آن در ماجرای استیضاح فرجی دانا به برکناری وی رأی داد.
در
همین حال جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در نامهای خطاب به
روحانی، مخالفت خود را با معرفی نیلی احمدآبادی اعلام کردند. در بخشی از
این نامه آمده است: در حالی که همه منتظر لبیک به دغدغه مقام معظم رهبری و
مجلس شورای اسلامی بابت معرفی شخصیتی علمی و دارای مرزبندی شفاف با فتنه به
عنوان گزینه پیشنهادی وزارت علوم بودیم، خبر معرفی جناب آقای دکتر نیلی
احمدآبادی دانشجویان مؤمن و انقلابی را متحیر کرد. چطور فردی که صلاحیت
لازم برای ریاست دانشگاه تهران را از شورای عالی انقلاب فرهنگی کسب نمیکرد
برای به عهده گرفتن وزارت علوم معرفی کردهاید.
جامعه اسلامی
دانشجویان تأکید میکند وزیر علوم نباید جزو فعالان فتنه ۸۸ باشد یا سابقه
شرکت در تحصنهای ساختارشکنانه را داشته باشد.
همچنین بسیج
دانشجویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران ضمن اعتراض به معرفی نیلی
احمدیآبادی برای تصدی وزارت علوم نوشت: معرفی آقای نیلی بر نگرانیها
افزود؛ فردی که سوابق مشعشع ایشان در سالهای ۷۶-۸۴، ایام زعامت ایشان بر
پردیس فنی دانشگاه تهران و همچنین مواضع ایشان در فتنه ۸۸ بر همگان مشخص
است.
در بخش دیگری از این نامه خطاب به رئیس جمهور تصریح شده است:
شما که به ادعای خودتان در امنیت ملی متخصص هستید، چرا یک سال است بر سپردن
زمام وزارت علوم به عوامل آشوبهای سال ۷۸ و ۸۸ اصرار دارید؟ آیا شما
واقعاً عملکرد و سابقه امثال آقایان توفیقی، میلی منفرد، فرجیدانا، نجفی و
نیلی احمدآبادی در دانشگاه را موفق ارزیابی میکنید؟ عملکرد آنها و امثال
آنها چه در سالهای حاکمیت جریان افراطی دوم خرداد و چه در قضیه فتنه ۸۸ چه
چیزی جز ضرر و زیان را متوجه فضای دانشگاهی ساخته است؟
این جریان
دانشجویی با برشمردن برخی تخلفات نیلی تصریح میکند: آقای نیلی احمدآبادی
در شورای عالی انقلاب فرهنگی آن قدر مخالف داشت که حتی به فرآیند رأیگیری
جهت انتخاب رئیس دانشگاه تهران هم نرسید و برای ما دانشجویان سؤال است که
شما چگونه ایشان را برای پستی بسیار سنگینتر و خطیرتر مناسب دیدید؟ و
همچنین برای ما سؤال است که چرا شما بر مقابله با شورای عالی انقلاب فرهنگی
در قضیه انتصاب رؤسای دانشگاهها اصرار دارید؟
برچسبها:
"بالاخره آقای وزیر هم پایش به استیضاح باز شد"
حجتالاسلام حمید رسایی نایب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی در
گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، گفت: با توجه به اصرار آقای
جنتی بر سیاستهای غلطی که موجب اعتراض و نگرانی متدینین و دلسوزان و علما
شده، بیش از این نمیتوان مماشات کرد و بر همین اساس طرح استیضاح وی را
تحویل هیأت رئیسه مجلس میکنیم.
نایب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ گفت: قرار
بود طرح استیضاح علی جنتی قبل از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران تحویل
هیأت رئیسه شود اما به دلیل برگزاری نمایشگاه این موضوع تأخیر افتاد اما
اعتراضات مختلف مجددا عزم نمایندگان را جدی کرد اما مجددا وساطت برخی از
افراد این موضوع رابه تاخیر انداخت تا اینکه استیضاح وزیر علوم در اولویت
قرار گرفت.
نماینده تهران گفت: متأسفانه کارت زرد مجلس به عملکرد
وزیر ارشاد نیز سبب نشد تا وی در سیاستها و جهتگیریهایش تأمل کند بلکه
تاکنون چند بار با ادبیات توهین آمیزی اعلام کرده که اگر ۱۰ کارت زرد هم از
مجلس بگیرد برایش مهم نیست.
رسایی همچنین گفت: ظاهرا علی رغم
گلایههای چند باره مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید و نمایندگان خبرگان
از عملکرد وزیر ارشاد، آقای جنتی درباره تذکرات این بزرگان هم همین نظر را
دارد و خیلی این دغدغه ها برایش مهم نیست بنابراین چاره ای جز اقدام
قانونی استیضاح که یک مطالبه عمومی است، نمیماند.
نایب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ در خصوص محتوای استیضاح اعلام کرد: این استیضاح در هشت بند تهیه شده و درباره جزئیات آن اطلاع رسانی میشود
برچسبها:
بررسي اين سخنان رييس جمهور و اخبار دريافتي از برخي جلسات محفلي، پشت صحنه يك طراحي از سوي دولت را نشان مي دهد. تازه ترین اظهارنظرهای رییس دولت نشان دهنده تلاشهایی است که با هدف تاثیرگذاری بر روند انتخاب رئیس جدید رسانه ملی صورت میگیرد به گزارش پارس، رییس جمهوری روز پنجشنبه در جلسه شورای اداری استان اردبیل رییس جمهوری با تاکید بر اینکه کارهای بسیار بزرگی به رغم این تحریمها در کشور انجام شده ، گفت: «رسانه ملی حاضر نیست خدمات دولت را برای مردم تبیین کند و دولت از لحاظ تبلیغاتی دست تنها است. امام راحل همواره تاکید می کردند که دولت باید خدماتش را به مردم بگوید و خدمات دولت "باید" در صدا و سیما به خوبی منعکس شود و رسانه ها "باید" خدمات دولت را برای مردم تشریح کنند اما درباره اینکه چرا نمی گذارند همه خدمات دولت برای مردم تبیین شود، به موقع سخن خواهم گفت. چرا صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و رسانه های خارجی باید بگویند که کار دولت ایران در عرصه اقتصاد در تاریخ کشورهای در حال توسعه ، کم نظیر بوده و چرا صدا و سیما نگوید.» بررسي اين سخنان رييس جمهور و اخبار دريافتي از برخي جلسات محفلي، پشت صحنه يك طراحي از سوي دولت را نشان مي دهد.
دولت یازدهم از همان اولین روزهای روی کار امدن، دغدغه هایی را در زمینه صدا و سیما مطرح کرده بود. بخش اصلی این موارد به اظهارات آقای حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور برمیگشت که در چندین بار این موضوع را به انحای گوناگون مطرح کرده بود. در عين حال كه برخي جلسات محفلي حكايت از آن دارد كه دولت با لابي گسترده، فشار بودجه اي بر رسانه ملي و ايجاد فضاي تبليغاتي از جمله سخنان رييس جمهور، تصاحب كرسي رياست سازمان صدا و سما را هدف گرفته است. سخنان رئیس جمهور در اردبیل و ابراز انتقادهای صریح از عملکرد تبلیعی دولت میتواند نشانه های قوی از تمایل دولت مبنی بر تاثیرگذاری در روند انتخاب رئیس رسانه ملی و اجراي مصوبات يك اتاق فرمان مي باشد. این در حالی است که رسانه ملی در ماه های گذشته ضمن اتخاذ موضعی تبليغاتي دربرخی موارد اقدامات خارق العاده ای در حمایت از دولت نیز انجام داده است. آخرین مورد آن پخش کامل سخنان رئیس جمهور در جلسه هیات وزیران دو هفته پیش بود. از طرفي محمد باقر نوبخت سخنگوي دولت نيز پاي ثابت برنامه هاي گفتگو محور تلويزيون از جمله شناسنامه، پايش، نگاه اول و.. است. هر هفته حداقل سه وزير دولت در برنامه گفتگوي ويژه شبكه دوم سيما حضور پيدا مي كنند. تنها برنامه انتقادي اين سازمان بخش خبري «۲۰:۳۰» و «صرفا جهت اطلاع!» است كه گفته مي شود هر هفته يك و نيم برابر زمان مورد نياز تهيه شده كه بخشي از آن به دليل انتقاد به دولت سانسور مي شود كه برخي از آنها به دليل دخالت مقامات دولتي حذف مي شود. صدا و سيما علاوه بر دعوت هر روزه وزرا و معاونين آنها از دولت خواسته است ليست كارشناسان و سخنوران نزديك به دولت نيز ارايه شود تا در برنامه هاي مختلف از آنها دعوت به عمل آيد كه چنين ليستي تاكنون ارايه نشده است. سخنان تهاجمي رييس جمهور به صداوسيما در اردبيل علاوه بر تاثيرگذاري بر روند انتخاب رئیس جدید اين سازمان مانع خواهد شد تا رسانه ملي از تريبون دولت به سمت رويكرد انتقادي برود. لازم به ذكر است با اينكه عكسهاي ارسالي از سفر روحاني به اردبيل نشان از عدم اقبال گسترده مي دهد اما صدا و سيما سخنان روحاني را به صورت مستقيم و از نماهاي بسته براي انعكاس جمعيت استفاده كرد كه به اصطلاح فيلمبردارها، كچلي ورزشگاه پيرامون حضور مردم منعكس نشود.
برچسبها:
پس از سخنان مهم رهبر معظم انقلاب درباره فرهنگ و تذكرهاي مكرر ايشان درباره وضعيت نگرانكننده فرهنگ اگرچه گمان اين بود كه لبيك وزير ارشاد مسير را عوض خواهد كرد اما چنين نشد و متأسفانه همه چيز به همان لبيك گفتن ظاهري تمام شد. اتفاقات تلخ فرهنگي هم همچنان هست؛ از مجوز دادن به فلان فيلم سخيف براي ورود به شبكه نمايش خانگي تا گستردهتر شدن وضعيت تكخواني زنان و فرش قرمز تئاتر براي موضوعات ارجاع شده از آنسوي آب مثل اعدام و قصاص و حقوق بشر و...
اما حالا شايد ديگر بايد به اين فكر كرد كه در شرايط كنوني و بعد از آنكه دريافتهايم با هجمهاي عمدي و پرتوان در حوزه فرهنگ روبهرو هستيم چه بايد كرد و كدام برخورد جامعه متعهد فرهنگي مناسب و متناسب با چنين شرايطي است.
اگرچه در دو دوره گذشته جامعه متعهد اهل فرهنگ نسبت به موضوعات حساس و مهم واكنش نشان ميدادند و مصاحبه ميكردند و تجمع برپا ميشد اما در دوره جديد و بعد از آمدن دولت يازدهم همين جماعت كه گويا نميخواستند اتفاقات نابسامان فرهنگي كه وقوعشان كاملاً محتمل بود به نام آنها تمام شود، سكوت اختيار كردند. سكوتي كه البته ريشه در بعضي محافظهكاريها هم داشت؛ محافظهكاريهايي مثل اينكه نكند فلان حرف باعث فروش اين فيلم شود و بهمان تجمع تيراژ آن كتاب را بالا ببرد و از اين دست حسابگريها.
كما اينكه در مدت سه چهار سال قبل هم كه جمعي از علاقهمندان دغدغهمند هنر متعهد نسبت به محتواي نازل و ضدارزشي بعضي فيلمها موضعگيري و بعضاً در تجمعهاي آرام و انتقادي شركت ميكردند، جماعتي معتقد بودند كه كار آنها اثر معكوس دارد و به فروش فيلمها كمك خواهد كرد.
اگرچه تحليل آن دوستان غلط نبود و چنين حركتهايي گاه موجب تقويت ميزان فروش آنها شد اما دستكم اين فايده را داشت كه حالا حتي در شرايطي كه بحث سهلگيري و تساهل و تسامح مجدداً به صورت غير مستقيم مطرح شده است، باز دست و دلشان ميلرزد. هنوز هم ميترسند از اينكه محتواي فيلمشان ضد ارزش باشد و باز جماعتي انتقاد كنند و آنها به هر دستاويزي تكيهكننده تا پاسخ نقدها را بدهند.
حتي همان وقتها هم اگرچه گروهي به اين حركتها لبخند ميزدند و ادعا ميكردند كه «اتفاقاً اين كارها باعث فروش بيشتر فيلممان ميشود» اما از تقلا و دست و پا زدن و لابيهاي مخفيانهشان با فلان مدير و بهمان مسئول معلوم بود يا متنبه شدهاند يا از ترس اين قبيل نقدها ديگر دست كم تا مدتي دست از پا خطا نميكنند.
جاي خالي نقد در عرصه موسيقي
اما جاي اين جماعت دغدغهمند در حوزههاي ديگر هنر از جمله موسيقي خالي است و خيلي كه تلاش كنيم در صفحه آنها و پشت مهرههايشان بازي ميكنيم. در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و ايام دفاع مقدس وقتي حسامالدين سراج كنار مردم قرار گرفت و همراه با آنها براي انقلاب و براي رزمندگان خواند و باغ ارغوان و نينوايش را راهي بازار كرد، آنقدر جماعت روشنفكرنما به او حمله كردند و انواع و اقسام تهمتها را به او زدند كه انرژي و توان و اشتياقش كمتر شد.
از اين سو هم مديران و حتي مردم دغدغهمند چنان بياهميت با اين مقوله برخورد كردند و حاضر نشدند از او و از اين جريان موسيقي متعهد حمايت كنند كه سراج و بزرگان ديگري از جنس او خود را تنها يافتند و دست آخر در گوشهاي به پرورش شاگرد و ارائه آثار كاملاً هنري و بيجهتگيريهاي اجتماعي و سياسي پرداختند.
نوك پيكان حمله آن جماعت روشنفكرنما و شاهبيت حرفهايشان هم اين بود كه «هنرمند نبايد سياسي شود و هنر سطح والايي دارد كه نبايد آلوده سياست شود» و باز متأسفانه، انديشمندان و متفكران ارزشي در قبال اين فلسفه دگم انديش هم سكوت كردند.
جايگاههايي كه به ناحق عوض ميشوند
وقتي پس از فتنه ۸۸ محمدرضا شجريان در مقابل مردم قرار گرفت و با حمايتهاي صداي امريكا و بيبيسي هرچه توهين و افترا ميشناخت نثار ملت ايران كرد و قطعه حماسي «سپيده» را تنها متعلق به يك رستاخيز جمعي دانست و متأسفانه حتي رهبر كبير انقلاب، حضرت امام خميني (قدس سره) را نيز از اهانتهايش مستثني نكرد؛ همان جماعت روشنفكرنما باز بهبه و چهچهكنان چنان حلوا حلوايش كردند كه تو گويي «اصلاً هنري كه سياسي نشود، هنر نيست.» اين حضرات بهگونهاي از همراهي استاد! با رويدادهاي سياسي دم ميزدند كه انگار يادشان رفته بود التقاط هنر و سياست از نگاه آنها حتي به اندازه گناهي بزرگ مذموم شمرده شده بود.
حكايت ابوعطا و آبي كه سربالا ميرود
اما حالا ديگر قضيه فرق ميكند در شرايطي كه با شعار خوب «اعتدال» و با همراهي مردم دولتي مدعي اعتدالگرايي زمام امور را در دست گرفته است، اينكه در بخش فرهنگي و هنري شاهد رواج نوعي بياعتدالي و افراطگرايي روشنفكرانه باشيم را نميتوان نديد و نشنيد.
شجريان كه چند سال پيش، پيشاپيش مخالفان و دشمنان مردم قرار گرفته بود و به اتكا حمايت امريكا و رسانههاي غربي انواع و اقسام بياحتراميها را به مردم و مسئولان ميكرد، حالا در جشنوارههاي مهم لوح تقديرها را ميدهد، فلان وزير و بهمان معاون در نمايشگاه سازهايش شركت ميكنند و معاون هنري چنان از او تجليل ميكند كه گويي به يكباره همه چيز فراموش شده است و...
يك مثال جديدتر
عليرضا افتخاري به واسطه بغل كردن رئيسجمهور وقت چنان مورد حمله قرار گرفت كه تا مرز بيكار شدن و خانهنشيني هم پيش رفت. متأسفانه عدم حمايت از او و امثال او هم كار را براي او سخت كرد. هر روز هم فيلم، صدا، آهنگ و خبري در رسانههاي مختلف منتشر ميشد مبني بر حمله لفظي و كلامي و تصويري فلان روشنفكر و بهمان هنرمند به افتخاري و شكستن «سيديهاي » او .
از اينسو هم، باز همه ما خواب بوديم و در عوض خوشحالي از اينكه استاد آوازي در سطح افتخاري كنار مردم قرار گرفته است، باز خود را به خواب زديم. تا اينكه كمي به آن سو چرخيد و باز دوباره درهاي كنسرت و مصاحبه و كسب درجه استادي به رويش باز شد.
آنقدر نديدم، نشنيدم و آنقدر بيتفاوت عبور كرديم كه يادمان رفت از او و امثال او بپرسيم بعد از بايكوت ديكتاتورمآبانه جماعت روشنفكر آيا او در تأمين هزينههاي زندگي دچار مشكل نشد؟ و نيز اگر شنيديم افتخاري در اقدامي ديگر چرخش كرده است، بايد مقصر اصلي را خودمان بدانيم. دست آخر هم اينكه اگر همچنان عرصه موسيقي و ساير حوزههاي هنر را خالي كنيم و اجازه دهيم در به روي همان پاشنه بچرخد، دور نيست روزي را كه شاهد رواج توهين به تمام ارزشهايي باشيم كه شهدا بابت آنها جان عزيزشان را فدا كردند و بعيد نيست كه آن هنگام حتي اگر بخواهيم از ارزشها و از خون شهدا و از مردانگي و ايثار دم بزنيم، اجازه نفس كشيدن به ما ندهند. شايد حالا ديگر خوابيدن و نديدن و نشنيدن آنچه در اين حوزهها روي ميدهد به دور از مردي و مردانگي باشد.
كيوان امجديان
منبع : روزنامه جوان
برچسبها: